دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی:
این شیوه كنكور فقط در كشور ما و كوبا وجود دارد!
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر اینکه لازم است در شیوه پذیرش دانشجو در دانشگاه ها تغیراتی ایجاد شود، اظهار داشت: اساسا در سال 1400 تغییری در شکل برگزاری کنکور نخواهیم داشت.
به گزارش لیزر تگ به نقل از ایسنا، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ارتباط با اینکه آیا در وضعیت کرونا جلسات این شورا تشکیل می شود، اظهار نمود: شورا تشکیل می شود؛ البته با چند ماه تاخیر جلسات شروع شد، چون بحران کرونا را داشتیم ولی از تیرماه که جلسات شروع شده تقریباً یک هفته در بین برگزار شده و برخی مواقع ماهی یک جلسه شده است.
در ادامه پاسخ دکتر سعید رضا عاملی را به سئوالاتی که در برنامه تلویزیونی «دستخط» از او پرسیده شد، می خوانیم:
- یک تحقیقی از زبان شما منتشر گردید که تقریباً بخاطر شرایط کرونائی ۲۵ درصد مردم گرفتار افسردگی بوده اند و ۵۵ درصد بخاطر مشکلات معیشتی و کاری است. شورا در این حوزه، در عرصه کرونا و فرهنگ سازی موضوع کرونا، تصمیمات یا بررسی هایی داشته است؟
بله، چند دوره بحث در شورای عالی با اعضای حقیقی داشتیم و هم جلساتی برگزار کردیم. هم مصوبه ای در شورای معین درباب سیاست های رسانه ای در وضعیت کرونا داشتیم. رسانه مسئولیت خطیری را برعهده دارد. رسانه فقط منظور صداوسیما نیست، مطبوعات و رسانه های اجتماعی و فضاهایی که به صورتی درگیر عرصه بازنمایی هستند در این عرصه مسئولیت دارند. ترساندن، یک مرزی دارد و باید همراه با آگاهی دادن باشد که منجر به آرامش مردم شود. یعنی قرنطینه خیلی فشار را روی فرد سنگین می کند.
اصلا در یک سال اخیر سبک زندگی جدیدی صورت گرفت.
کرونا سه کار را انجام می دهد که ضد زندگی طبیعی است؛ یکی فاصله اجتماعی ایجاد کردن است. انسان یک موجود اجتماعی است، در این فاصله شاهد هستید چقدر فضای مجازی قدرتمند شده است. افزایش ۴۵ درصدی در استفاده از اپلیکیشن ها را شاهد بوده ایم. رسانه های اجتماعی حدود ۵۰ درصد افزایش استفاده داشته است. پس زندگی را غیرطبیعی کرده است.
- ممکن است دستور کاری بگذارید باتوجه به این که کرونا طولانی می شود، هرچند امیدواریم سریع تر ریشه کن شود و از شر آن همه خلاص شوند، ولی ممکنست درباره نوع فرهنگسازی و اقداماتی که باید صورت گیرد و نوع نگاه زیربنایی ایجاد شود؟
ما در ستاد راهبری مهندسی فرهنگی، مصوبه ای برای تدوین سیاست های فرهنگی اجتماعی دوران کرونا و پساکرونا داشتیم؛ در حال تدوین این امر هستیم.
- چون خیلی وقت بود که این مانده بود. فکر کنم در دوران شما این جلسات اجرا شد. الان چند جلسه برگزار شده است چون این هم سند مهمی است؟
سند بسیار مهمی است. واقعیت این است که در نحوه مدیریت های ما معمولاً این است که مدیر جدید وقتی می آید می خواهد چرخ را از آغاز اختراع کند که نگاه منفی نسبت به گذشته دارد و می خواهد نوآوری هایی انجام دهد؛ این روش مناسبی نیست. به نظر من باید افتخار به ادامه دادن، ثبات و پایداری نماییم تا به این افتخار نماییم که نخستین هستم.
به هر حال، ما روحیه اولینی در همه کارها داریم. نخستین کنفرانس، نخستین اختراع، نخستین جلسه و غیره را داریم. اولین، شاخص افتخار نیست. شاخص افتخار، صدمین و پانصدمین کار است که باید ادامه دار باشد. پس من با این نگاه اسناد شورای عالی را پیگیری کردم. یکی از وظایفی که به عنوان دبیر احساس می کردم برعهده دارم این است که بتوانم اسناد قبلی را در اجرائی سازی و بروزرسانی کمک کنم.
سند مهندسی فرهنگی توسط دو رئیس جمهور تصویب شده است. شش سال بود اقدامی نشده بود و نخستین اقدامی که درباره سند باید می شد این بود که شورای راهبری سند مهندسی فرهنگی تشکیل گردد، چون آن شورا است که راهبری می کند، اجرائی سازی سند را دنبال می کند، اسنادی که باید تدوین و تصویب شود، باید در دستور کار قرار گیرد. هفت جلسه تا حالا برگزار کردیم. در شورای راهبری که شش وزیر عضو آن هستند، معاون اول ریاست را برعهده دارد.
- آقای عاملی پیش از این که به شورای عالی انقلاب فرهنگی بیایید چه عضو، چه دبیر شوید، چه برداشتی از شورا و عملکرد شورا داشتید؟ پس از این که آمدید چه برداشتی داشتید؟
واقعیت این است که نسبت به این شورا شناختی نداشتم.
- از این جهت پرسیدم که شاید بعضی از اساتید دانشگاه، حوزه، دانشجویان، اهالی رسانه از دور که نگاه می کنند، می گویند باید عملکرد بهتر از این داشته باشد، مغز متفکر فرهنگی ما آنجا است و ۴۴ فرد شناخته شده نظام در این شورا حضور دارند ولی خروجی که می بینیم متناسب نیست؛ شما هم چنین برداشت منتقدانه ای داشتید؟
نه، چنین قضاوتی از بیرون درباره شورای عالی نداشتم. وقتی وارد این شورا شدم، احساس کردم شورای عالی را کسی از بیرون نمی تواند بسادگی بشناسد. و پس بسیاری از قضاوت ها سطحی است. شورای انقلاب فرهنگی تنها صحن شورا نیست که تصمیم سازی می کند.
ستاد نقشه جامع علمی کشور برمبنای مصوبه جلسه هفتصدم شورای عالی انقلاب فرهنگی که در سال ۹۰ بوده، یعنی پس از اینکه سند تصویب شده یک بخشنامه ای درباره سند نقشه جامع علمی کشور تصویب کردند و آنجا اختیارات به این ستاد دادند که ریاست آن هم برعهده دبیر است تا این ستاد در چهارچوب برنامه های اقدام سند نقشه جامع علمی کشور، تصمیم سازی کند و تصمیمات خودرا به دستگاهها ابلاغ کند و مصوبه آن عین قانون است و در روزنامه رسمی کشور منتشر می شود.
خب اگر کسی این ستاد را نشناسد، با سه کمیسیون وابسته ای که مرتب جلسه برگزار می کنند و در سطح کارشناسی معاونین دستگاهها تصمیم سازی می کنند و اگر فقط به صحن نگاه کند، می گوید در حوزه علمی و فناوری رهاست! در صورتیکه آنجا کارسازی می شود. در همین بحث کنکور ساعت ها کار کارشناسی در کمیسیون ها شده است.
آن شورای بین المللش وقتی تشکیل می شود که برمبنای سندی که درباره سیاست های بین المللی علمی و فناوری کشور هست، وزیر خارجه و وزیر اطلاعات در آن عضو هستند، آن جلسات با حضور ۴ وزیر تشکیل می شود یا فرض کنید کمیته فرهنگ و تمدن که به ریاست دکتر ولایتی تشکیل می شود، ساعت ها برنامه داشتند و وقتی گزارش می دهند می گویند در هزار و ۲۰۰ کتاب درسی برش هایی از مسائل تمدنی ایران را منعکس کرده ایم.
خب این کار بزرگی است. یا شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی ۱۷ کارگروه دارد که متعلق به وزارت علوم است؛ تمام برنامه های درسی در قالب کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در این کارگروهها می آید و در یک فرایندی تصویب می شود. پس شورای عالی در ۱۷ کارگروه آموزش عالی کشور دخالت محتوایی تخصصی دارد که تمام اعضای کارگروهها از متخصصین دانشگاهی و حوزوی هستند.
- منظور شما همین بود که گفته بودید که نظام سیاستگذاری شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تغییر کند؟
بله؛ دقیقاً همین است. الان فرض کنید سند ملی موسیقی در صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی می آید. این سند را من به عنوان کسی که تخصص موسیقی ندارم اگر مداخله کنم، بطور قطع کارآمد نیست؛ مگر اینکه من بخواهم از منظر فقهی و دینی ملاحظاتی را درباره سند ارائه بدهم. باید کمیته تخصصی تشکیل گردد و این کمیته بررسی می کند و در نهایت به جلسه بیاید و طرح گزارش تخصصی شود.
اعضای شورای عالی هم نیاز داریم که تنوع تخصصی تری در بین اعضای حقیقی ایجاد شود. اعضایی باشند که متخصص در حوزه سیاستگذاری علم و فناوری، هنرهای تجسمی، هنرهای تصویری و امثال اینها باشد. وقتی آمدم ۳۵ سال شورای عالی انقلاب فرهنگی را مرور کردم تا بدانم مصوبات از چه جنسی بوده است.
شاید از دو هزار و ۳۰۰ مصوبه ای که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این ۳۵ سال داشته، حدود هزار و ۴۰۰ مورد آن تصویب افراد بوده است؛ مثلاً نماینده ای به کمیته مطبوعات قرار گیرد، یا نماینده ای در کمیته نظارت و بازبینی وزارت بهداشت و درمان قرار گیرد. نمایندگان زیادی بواسطه مصوبات شورای عالی می روند. بخش عظیمی از این مصوبات از این جنس بوده است.
بخشی مربوط به سیاست ها بود که سیاست های مهمی بود. بخشی درباره اسناد بود، اسناد از اساسنامه های مختلف بوده است. ستادهای مختلفی که شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده است. اگر کسی فقط ردپای شورای عالی انقلاب فرهنگی را در ستادهای علم و فناوری دنبال کند، ستاد نانو، ستاد بایو، ستاد علوم شناختی، ستاد گیاهان دارویی، فرهنگستان های علوم کشور و... همه اینها مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
- موردی را اشاره کردید که درباره کنکور هم صحبت شد و گفتید درباره بازبینی کمیته پذیرش دانشجو نشستی در دبیرخانه شورا با رئیس مجلس اجرا شد. آنجا وعده دادید تا ۶ ماه آتی باید مشخص نماییم کنکور به چه صورت است. چقدر پیشرفت کردید و الان چه می کنید؟
کنکور یک مسئله ملی بزرگی است. اولاً روش کنکوری که ما داریم، روش خاص ما است؛ یعنی کشورهای دیگر شاید یکی دو جا مشابه ما کنکور سراسری به این معنا برگزار می کنند که همه سرنوشت دانش آموز در چهار ساعت امتحان تعیین می شود.
- یکی دو کشور کجاست؟
ظاهرا کشور ایران و کوبا اینطور کنکور برگزار می گردد. خیلی از کشورها بین سنجش و پذیرش تفاوت ایجاد می کنند؛ یعنی یک نهاد ارزیابی تخصصی که استاندارد شده داوطلب را ارزیابی می نماید، برای "سنجش" وجود دارد؛ به مجرد اینکه داوطلب نتیجه خودرا دریافت کرد اقدام برای دانشگاه های مختلف می کند. دانشگاه "پذیرش" می کند.
الان در ایران سنجش هم آموزش و پرورش را تعطیل کرده و هم دانشگاه را بی حال کرده ایم. دانشگاه توان و عقل و سیاستگذاری و جایگاه دارد، دانشگاه ها متفاوت هستند، دانشگاه هایی هستند که توان بیشتری به جهت اعضای هیئت علمی دارند و تنوع بیشتری به لحاظ تخصص دارند. خودشان می توانند در پذیرش اقدام نمایند.
ما هم سنجش و هم پذیرش را دست نهادی به نام سازمان سنجش داده ایم و آنجا مسیر را جلو می برد. از سرمایه علمی و اجتماعی خودمان را محروم کرده ایم. الان در شرف نهایی سازی سیاست های کنکور هستیم. هم در مقطع کارشناسی و هم در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری که همین جا بیان کنم دوره کارشناسی ارشد و دکتری واقعاً دوره ای است که نیاز به کنکور ندارد. دانشگاه باید پذیرش کند.
همین الان در هر کشور پیشرفته دنیا بخواهید بروید دانشجو درخواست می کند، درخواست خودش را می فرستد، در دوره دکتری برای استاد ارسال می کند و استاد اگر پذیرش بدهد قبول می شود و در دوره کارشناسی ارشد اقدام برای دانشگاه می کند. برای کنکور لیسانس در ۱۴۰۰ اتفاقی نمی افتد چون قانون سنجش است که هر تصمیمی در مورد سنجش گرفته می شود باید یک سال بعد اعمال شود، پس کسانی که برای کنکور می خوانند بدانند برای ۱۴۰۰ اتفاقی نمی افتد و همین مسیری که الان وجود دارد پیش خواهد رفت.
ولی نخستین سیاستی که ما بررسی اولیه کرده ایم و در ستاد نقشه جامع علمی به تصویب رسیده است، تفکیک بین سنجش و پذیرش است. این امر دانشگاه ها را بسیار خوشحال می کند. به نظرم دانشجو قدرت انتخاب بیشتری دارد و می تواند برای دانشگاه های مختلفی همزمان اقدام نماید. سیاست مهمی که وجود دارد این است که وزن آموزش و پرورش را در سنجش بالا ببریم.
الان بحث این است که وزن آموزش و پرورش ۶۰ درصد شود. بعضی از کشورها در دوره متوسطه اول، یک امتحانی از همه دروس می گیرند. در متوسطه دوم اصلاً دانش آموز برای ۱۰ تا درس نمی رود؛ نهایتاً ۵ عنوان درس دارد. این ۵ عنوان درس دروسی است که در رابطه با انتخاب دانشگاهی اوست. نمراتی که در این دروس می گیرد و حتی برآوردی که از نمرات دارد، مبنای این می شود که بتواند برای چه دانشگاه ها و چه رشته هایی اقدام نماید.
برای هر دانشگاهی می تواند اقدام نماید. بعضی از کشورها سیستم خودشان را باز گذاشته اند. یک مسئله ما در پزشکی و در رشته های خاص که پرداوطلب است به خصوص رشته های پزشکی که داوطلب مستقیم برای دوره دکتری عمومی می رود که در حقیقت کارشناسی ارشد تلقی می کنند. وقتی تخصصش را می گیرد دکترا تلقی می شود. این هم جزو سیاست هایی است که وزارت بهداشت و درمان با این سیاست موافق است که به سمت کارشناسی برویم، یعنی ابتدا یک مدرک کارشناسی بگیرد و پس از آنجا برای پزشکی عمومی برود.
- فکر می کنید تا سال آینده به نتیجه برسیم؟
واقعیت این است که عزم ما قطعی است.
- برای ۱۴۰۱ این اتفاق می افتد؟
برای سال ۱۴۰۱ علاقمند هستیم کنکور به نتیجه برسد. من فکر می کنم این نتیجه در چهار ساعت، خیلی خطای ارزیابی دارد. نتایج منفی نیز به دنبال دارد.
- این درست است ولی یک امری را حتما محاسبه کردید که نقش مافیای کلاس کنکور است. آنها حتما فشار وارد می کنند.
بله. ولی خوشبختانه در شورای عالی انقلاب فرهنگی کسی وابستگی ندارد و ما هیچ نوع رانتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی نداریم. آنها هم می توانند تغییر مسیر برای تقویت دانش آموز بدهند. نمی خواهیم بگوییم تمام موسسات کنکور موسساتی هستند که خاصیتی ندارند یا دنبال پول هستند. بسیاری از این موسسات به آموزش و پرورش کشور کمک می کنند. در دوره های تقویتی می توانند به آموزش و پرورش کمک کنند تا دانش آموز تقویت شود. باید تغییر مسیر بدهند. تست، یک آزمون دقیقی از توانائی های دانش آموز نیست.
- پیش از شما هم این بوده و شما هم تاکید کردید زبان انگلیسی فقط نباید زبان دوم باشد و باید برنامه ریزی برای زبان های دیگر نماییم. این هم انجام می شود؟
زبان دوم در یک غلبه گفتمانی به سمت زبان انگلیسی رفته است. در صورتیکه نباید این امر وجود داشته باشد؛ یعنی ما باید انتخاب بدهیم. در کشورهای اروپائی هم دانش آموز زبان دوم یا سومش را زبان فرانسه، زبان آلمانی، چینی، زبان فارسی و غیره انتخاب می کند.
باید به سمت این برویم که دانش آموز برای رایج ترین زبان های دنیا قدرت انتخاب داشته باشد؛ این ظرفیت هم در کشور وجود دارد. اولویت اول ما برای آموزش و پرورش، محورهای سند تحول آموزش و پرورش است که یکی از مهم ترین و کانونی ترین محورها و راهکارها در سند تحول آموزش و پرورش که بر همه راهکارهای ۲۷ گانه تاثیر می گذارد، منابع انسانی آموزش و پرورش و معلم است.
خیلی این تلخ است که آموزش و پرورش کشور با یک میلیون معلم، قاعده رقابتی برای جذب نداشته باشد. معلمین ما که واقعاً محترم هستند و شرافت، کرامت و عظمت معلمین ما باید تامین گردد، یعنی معلم باید به عنوان قشری که به لحاظ درآمدی باید جزو درآمدهای برتر کشور باشد، جزو یقه سفیدهایی باشد که حقوق خوب دریافت نمایند، نه اینکه حقوقی پرداخت نماییم که در کنار آن کارهای دیگری را انجام بدهد، ولی باید به لحاظ توانائی و تخصص تامین باشد. معلمینی که ما جذب کردیم که ۴۰۰ هزار معلم بوسیله حق التدریس با مصوبات مجلس!
الان که نگاه می نماییم در دوره ابتدائی ۳۱ درصد اینها مدرک تحصیلی شان با تدریسی که انجام می دهند انطباق ندارد. یعنی معلم چیزی را تدریس می کند که تحصیل نکرده است. خب چه انتظاری داریم؟ باید در آموزش و پرورش چه اتفاقی بیفتد. در اینجا دانشگاه فرهنگیان منحصراً و دانشگاه شهید رجائی برای جذب معلم تعیین شده است.
-در مصوبه جدید؟
بله. منتهی یک ماده ۲۸ در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان و ماده یک اساسنامه دانشگاه فنی و حرفه ای شهید رجایی هست که بیان شده می توانند از فارغ التحصیلان دوره لیسانس دانشگاههای دولتی دیگر جذب کنند، منتهی دوره تکمیلی برای آنها برگزار کنند.
- در مورد جمعیت، یک آماری ارائه کرده بودید که آمار موالید در ۹۸ نسبت به ۹۷، ۵/۱۲ درصد کاهش یافته است و گفته بودید لایحه یا طرحی در مجلس از سال ۹۱ باقی مانده است. برای این کار چه اقدامی می کنید چون نکته مهمی است و فکر می کنم باردیگر مغفول واقع می شود؟
خوشبختانه در این دوره مجلس توجه جدی به این طرح شده است. به علت بار مالی سنگینی که این مصوبه خواهد داشت، در بعضی از برآوردهای قبلی تا ۱۵ هزار میلیارد تومان هم دیده شده برای سیاست های حمایتی که باید از خانواده شود، بالاخره یکی از دلایلی که افراد فرزندآوری ندارند این است که امکانات مالی رسیدگی به خانواده اش را ندارد.
یک منابع مالی حمایتی پیش بینی شده و ما تحمیلی نمی توانیم داشته باشیم ولی مجلس منابع مالی را با همکاری دولت بررسی می کند که یک قوانینی را آنجا تصویب نکند که دولت نتواند آنرا تامین کند. ظاهراً در تعامل با دولت قدری عدد را پائین تر آورده اند تا منابع اجازه دهد و مصوب شود.
- آمار «پایداری خانواده» را بیان کردید افزایش یافته است. آمار طلاق کاهش یافته است.
بله. دلیل این امر هم این است که از مصوبات شورایعالی، کمیته ای در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده که به سرپرستی یکی از اعضای دبیرخانه است. هم برای مشاوره هایی که به خانواده های در معرض طلاق می دهند و هم برای پیش آگاهی ها و کلاس های تکمیلی که پیش از ازدواج برای زوجین دارند که کمک می نماید. رسانه ملی هم در این جهت خیلی کمک کار برای برنامه های مشورتی بوده است.
ببینید، ما جمعیت در حال گذار هستیم. یکی از علائم در حال گذار بودن ما توسعه دسترسی های ما به دیگران است، هم بوسیله تلویزیون های ماهواره ای که خیلی هم دایره مسمومی دارد، یعنی مخالفین جمهوری اسلامی که تلویزیون درست می کنند، تلویزیونشان برای تخریب جامعه است تا بتوانند مسیر اجتماعی ایران را تغییر دهند. با نیت کمک به مردم ایران برنامه های خودرا تدوین نکرده اند و هم دسترسی به فضای مجازی افزایش یافته است.
فضای مجازی یک باز بودگی را در جامعه بوجود می آورد که جامعه در حالت انتقال قرار می گیرد. در دوره انتقال بسیاری ها نمی توانند بیان کنند چه وضعیت متعینی به وجود آمده است.
-از قانون حجاب و عفاف چه خبر؟ باتوجه به موارد کلانی که بیان کردید و خوب پیگیری می شود، برای این طرح هم برنامه ای دارید؟ چون ناهنجاری های زیادی در این حوزه وجود دارد و خیلی ها در این حوزه گله مند هستند و البته باید کار ویژه ای در این حوزه صورت گیرد و کار علمی اغنایی صورت گیرد، نه کاری که نتیجه آن در این عرصه مشخص بوده تا الان.
شورای عالی انقلاب فرهنگی سه مصوبه در مورد حجاب داشته است. آخرین مصوبه شهریور سال قبل بود که تقسیم کار ملی بین ۳۲ نهاد مسئول در مورد حجاب و وظایفی را برای آنها تعیین کرده است. مسئول اجرائی سازی این سند هم وزارت کشور و شورای اجتماعی این وزارتخانه است، ولی نکته اخیری که جنابعالی بیان کردید مهمست.
بالاخره ما با چه روشی می خواهیم جامعه خودرا به سمت زندگی سالم بکشانیم؟ این توانمندسازی بوسیله دانش، مهارت اجتماعی تامین می شود و حتما آموزش و پرورش محور است؛ مثلاً سازمان های بیرون ایران، جامعه ایران را مهندسی می کنند. در حقیقت مهندسی فرهنگی از بیرون ایران به صورت جدی تری دنبال می شود.
در باندهای قمار، باندهای فروش بدن، باندهای توسعه مُدهایی که بدن نمایی بیشتری را فراهم می آورد و زندگی را به سمت فسادهایی می کشاند، باندهای الکل و رسانه های اجتماعی را نگاه کنید، تولیداتی که در آلبانی می شود برای رسانه اجتماعی ما و همه اینها بهم بازنشر می کنند، پس درباره حجاب اقدامات ریشه ای لازم است و فقط مسئله حجاب نیست؛ نگرش اجتماعی است.
اقدامات قانونی هم وجود دارد؛ یعنی آن چیزی که قانون به ما می گوید این است که باید حجاب در جامعه رعایت شود، به خصوص در مراکز اداری؛ یعنی دانشگاه کد لباس دارد، محیط اداری یک کد لباس دارد. کد لباس در همه جای دنیا پذیرفته شده است.
-این سند ۲۰۳۰ را بیان کردید مبتنی بر جهان لیبرال طراحی شده و هیچ جای آن صحبتی از احترام به ادیان دیده نمی گردد. این نظر شماست؟
بله. ۲۰۳۰ سندی است که ۱۷ هدف در آن وجود دارد. روی هدف پنجم آن حساسیت به خرج دادیم، ولی سایر اهداف را طرح نکردیم. بعضی از اهداف ۲۰۳۰ چون بر اساس توسعه پایدار می باشد، در حقیقت توسعه پایدار چون متوجه به این جهان است و توسعه جاودانه نیست؛ یعنی المان هایی از توجه به آخرت و تامین زندگی جاودانه در رویکرد توسعه پایدار نیست، ولی یکباره شما شاهد هستید که در بعضی از آموزه هایش، همجنس بازی هم مشروعیت پیدا می کند.
لذا منظور من این بود که این اهداف توسعه پایدار و سند توسعه پایدار در یک دکترین لیبرال طراحی شده، در دکترینی که منهای خدا به مدیریت اجتماعی نگاه می کند. به هر حال موضوع ما و دغدغه ماست. تلقی من این است وزیر محترم آموزش و پرورش و بدنه این وزارتخانه، سمت و سویی برای سند ۲۰۳۰ ندارند.
اما در بخش دوم این برنامه سئوالاتی از زندگی شخصی سعیدرضا عاملی عنوان شد که وی در پاسخ به این سئوالات توضیح داد:
پدر من کشاورز بودند و همم صیفی کار و هم باغدار بودند. ایشان از اصفهان به کرج مهاجرت می کنند. دو برادر و خواهرم متولد اصفهان هستند. ما دو تا برادر آخر در کرج بدنیا آمدیم.
- مادر هم در قید حیات هستند؟
نخیر. متاسفانه ما سرمایه عظیم مادر را از دست دادیم. واقعاً مادر سرمایه عظیمی است.
- به اصرار ایشان به حوزه رفتید؟
به اصرار ایشان نرفتم و خودم انتخاب کردم. ایشان خیلی تشویق کردند.
- چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۱۳۶۰ بود.
- در ۲۰ سالگی؟
بله.
- چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
دخترعموی من هستند.
- دو تا از آقا پسرها خارج از کشور هستند.
بله. سید محمدمهدی ما که پزشکی فوق تخصص رادیولوژی مداخله ای دارد که رشته ای بسیار مهمی است. بسیار بچه های متدینی هستند. واقعاً به آنها افتخار می کنم؛ چون مسیر درستی را در زندگی خود طی کردند. بحث هایی که درباره خارج زندگی کردن و داخل زندگی کردن می کنند، کمی به نظرم اغراق می نماییم. اگر کسی از منابع عمومی سوءاستفاده کند و به خارج از کشور برود، خب این خطاست. بچه های من به هیچ وجه بورس نبوده اند و با سختی درس خواندند.
پسر بزرگ من در بدترین دوره مدرسه دبیرستانی عادی انگلستان به بهترین دوره دبیرستانی سطح A شرکت کرد و در مهمترین دانشگاه انگلستان که سن جورجز است، تحصیل می کند که رشته پزشکی این دانشگاه از کمبریج هم قوی تر است. این رادیولوژی مداخله ای عرصه بزرگی است که عمل جراحی را با کمترین جراحت انجام می دهد و دامنه گسترده ای دارد که حوزه های این.... و پزشکی ازراه دور را تامین می کند.
- دومین پسر چطور؟
دومین پسرم سیدعباس اقتصاد خوانده و الان دوره دکترای اقتصاد را طی می کند. او هم بچه متدینی است؛ دو فرزند دارند.
- هر دو فرزند ازدواج کردند؟
بله، دو فرزند پسر اولم دارد که یک فرزند او روز میلاد پیامبر متولد شده است و یک فرزند دیگر او میلاد امام رضا بدنیا آمده است. پسر دومم هم پسر اولش سید علی و پسر دومش سید حسین است که یک ماهی می شود دنیا آمده است.
پسر سوم من، سید صالح دانشجوی مهندسی برق دانشگاه تهران است و دخترم هم دانشجوی جامعه شناسی هستند و هر دو ازدواج کردند. بچه های من زود ازدواج کردند.
- کلاً چند نوه دارید؟
نوه فعلاً ۴ تا دارم و پنجمی فرا می رسد.
- بچه ها الان رفت و آمد می کنند؟
سه بار در سال تلاش می کنند به ایران بیایند.
- خود شما هم به آنها سر می زنید؟
من بسیار کم سر می زنم.
- سریال تلویزیونی را می بینید؟
سریال خانه امن را می بینم. خیلی هم سریال خوبی است چون قدری پیچیدگی تحلیلی مردم را تقویت می کند. چون ما تلقی ای نداریم امنیتی که در جامعه ما برقرار است به چه هزینه ای تامین می شود.
- این سریالهای نمایش خانگی را می بینید؟
بله، برخی را می بینم.
- چطور است؟
به نظرم شبکه نمایش خانگی یک جای رهاشده است و این خیلی اشتباه است. بالاخره نمی گردد در سیاست های رسانه ای مان، این میزان دوگانگی داشته باشیم. اینکه بخش خصوصی در تولید مشارکت کند باارزش است، ولی دکترین اصلی که تامین سلامت جامعه است، باید در آن تامین گردد.
گزارش ها و تحلیل هایی که از سینمای خانگی داشتیم بیش از ۷۵ درصد آن سیگار کشیدن را نمایش می دهد. در فیلم های جشنواره هم این مشکل را داشتیم. سیگار کشیدن در فیلم ها نمایش داده می شد یا بی احترامی به همدیگر را نشان می دادند یا مرزهای روابط بین جنس مخالف را شکسته اند. این مواردی است که مهمست و به قول بیر یکی از نویسندگان حوزه ارتباطات، مردم می بینند و باور می کنند.
- پیش از انقلاب خانواده شما انقلابی بودند. درست است؟
خانواده انقلابی به این معنا که بخواهند در تظاهرات شرکت نمایند، بودند؛ ولی اینکه سابقه ای از زندان داشته باشند یا در گروه های مبارزه باشند، نه؛ ولی خود من چون در دوره انقلاب به امریکا رفتم عضو انجمن اسلامی شدم و در انجمن بسیار برای پیروزی انقلاب فعال بودیم.
- درآنجا با چه کسانی بودید؟
آنجا با مرحوم شیخ الاسلام بودیم. به یاد دارم وقتی انقلاب پیروز شد این شعار سرود «الله الله...» به دست ایشان در برکلی در انجمن رسیده بود و آنجا پخش کرد و هم خود ایشان گریه می کرد و هم بقیه گریه می کردند. برادر بزرگتر من که بعدا معاون انجمن بود و فعالیت می کرد حضور داشتند. آقای ظریف هم درآن زمان حضور داشتند.
- در دبیرستان جان اف کندی مکانیک قبول شدید؟
بله. من در جان اف کندی دبیرستان بودم. زمانی که در دبیرستان هستید می توانید همزمان سال آخر دانشگاه هم واحد بگیرید. رشته به مفهوم رشته برای شما مشخص نمی گردد ولی می توانید واحد بگیرید. من ترم های آخر دانشگاه درس گرفتم و بعد هم به رشته مکانیک رفتم، ولی خیلی دوام نیاورد و به پیروزی انقلاب خورد و خرداد به ایران برگشتم.
-در سال ۵۹ عضو سپاه شدید؟
بله.
- چطور شد؟
می خواستیم خدمت نماییم. پیش از اینکه عضو سپاه شوم، نخستین شغل من بیسیم چی بود.
-و سال ۶۰ هم به حوزه علمیه قم رفتید.
بله، یک سال و دو ماهی از عضویت سپاه گذشته بود که دغدغه خدمت به اسلام داشتم و دلم می خواست در سازوکار اسلام زندگی و کار و تلاش نماییم. بسیاری از بچه ها بودند که از آمریکا آمدند و به حوزه رفتند ولی خیلی ها نماندند.
- بعد هم جبهه و لشگر ده سیدالشهداء بود.
بله. کربلای ۴ و ۵ در خدمت آقای فضلی بودم که ان شاالله خداوند به ایشان سلامتی بدهد. آقای فضلی، کرجی نبودند ولی همیشه با کرجی ها بودند.
- ایشان در فرماندهی چطور بودند؟
بسیار آدم جدی، سختگیر و مهربان.
- خاصیت های کاملاً متناقض!
یعنی خود ایشان در بعضی عملیات ها آنقدر بیداری کشید که غش کرد! یعنی همین طور که ایستاده بود به زمین افتاد.
- پس از جنگ هم سراغ درس رفتید؟
بله. دانشگاه تهران جامعه شناسی را شروع کردم. رشته مطلوب من بود و همان را قبول شدم و سه سال و نیم لیسانس خودرا دریافت کردم.
- برای ارشد به دوبلین رفتید.
بله. البته من برای ماموریتی رفته بودم ولی درس هم خواندم. خیلی سخت بود.
- چه ماموریتی بود؟
بعنوان نماینده ذبح شرعی به ایرلند رفتم. باید نظارت می کردیم و همزمان اجازه گرفتم درس بخوانم. البته شهریه دانشگاه را خودم پرداخت کردم و بورس نبودم.
- بعد هم برای لندن و دکترا رفتید؟
بله. البته آنجا برای مرکز اسلامی به عنوان قائم مقام آقای اراکی رفتم.
- دوران سختی در آنجا بود؟
ما ذهنیت روشنی برای کار کردن داشتیم. یعنی ماه اول همه همت را برای گرفتن مجوز برای تاسیس مرکز اسلامی انگلیس گذاشتم که وقتی به انگلیسی این را ترجمه می کردیم Islamic center of ingland می شد. اجازه of را به ما ندادند پس در تابلوی مرکز اسلامی گفتند فعلاً اجازه of ندارید. بدون of به مفهوم مرکز اسلامی در انگلستان است ولی وقتی of را بدان اضافه می نماییم این مرکز اسلامی انگلیس است و جنبه مرکزیت را برای کل انگلیس مورد تاکید قرار می دهد.
- این را اجازه ندادند.
بله.
-در مورد شیعه انگلیسی می خواهید صحبت کنید؟
این شیعه انگلیسی در فلسفه مخالفت با انقلاب اسلامی درست شده است. خلاصه کردن اسلام در اموری که اساساً اسلام آنها را مشروع نمی داند. قمه زنی و این نوع عزاداری برای امام حسین (ع) را اسلام مشروع نمی داند و خلاف شرع است. اینها عواطف مردم را جریحه دار می کند.
الان در گوگل محرم را سرچ می کنید که بخواهید تصویر از آن بگیرید، یک پارچه خون است. این تصویر را چه کسی به وجود آورده است؟ اصلا با چه مهندسی به وجود آمده است؟ کسانی که می خواهند داستان را به جنگ بکشانند از جداسازی شروع می کنند، از دیگری سازی شروع می کنند، به دیگری هراسی می رسند و بعد در دیگری هراسی آشوب بوجود می آورند و در آشوب زمینه مشروعیت دادن به جنگ را فراهم می کنند. در همین مرکز اسلامی انگلیس، کنفرانس درباره خانواده با حضور کلیساهای مختلف برگزار کردیم.
خانواده های تک سرپرست، خانواده هایی هستند که ۹۰ درصدشان توسط مادر اداره می گردند و این جامعه بی پدر است. در انگلستان نزدیک به ۱۸۰ هزار فقره طلاق بود که آن زمان من تمرکز داشتم ۵۴۰ هزار بچه طلاق بود. اینها درد مشترک با ما دارند و بدین سبب کنفرانس مشترک برگزار کردیم که همفکری نماییم چه کارهایی انجام دهیم. به نظرم این روش تعامل و رفت و آمد و سازگاری موجب می شود اختلال های فهم نیز کم می شود و این قانون ارتباطات است که هر چه ارتباط بیشتری داشته باشید، اختلال کمتری دارید.
- آنجا نفوذی هم بین شما می فرستادند؟
حتماً این کار را می کنند. تردید نکنید به خصوص انگلستان که کشوری با بیشترین پلیس مخفی است؛ لباس پلیس بر تن ندارند. انگلستان کشوری است که بیشترین دوربین شهری را دارد.
- برگشتید و در تهران دانشکده مطالعات جهان را راه انداختید.
بله، آن دو سال آخر که در لندن بودم مطالعه کردم و جمع آوری اطلاعات درباره تجربه کشورشناسی در دنیا کردم. ۵۰ دانشگاه دنیا را رصد کردیم. این تجربه کشورشناسی را درآوردیم. ۲۸ رشته کارشناسی ارشد طراحی و تدوین کردیم و شرح دروس هم آماده کردیم و حتی ۶ دوره لیسانس هم تنظیم کرده بودیم که منتهی به این شد که مقام معظم رهبری دستور درباره این مساله دادند، پس از اینکه گزارش خدمت ایشان ارائه دادم. دستور رهبری به دولت وقت بود که این کار مهمی است و بهش توجه کنید.
- گفته بودید برخی در کشور فکر می کنند میشود با دشمن مذاکره کرد. من فکر نمی کنم بتوانیم چون دشمن ما مذاکره را با هدف سلطه دنبال می کند.
ببینید، آمریکایی ها در قرن ۱۸ و ۱۹ همین تعبیری که بوش پسر بکار برد، آن زمان بکار می بردند. مستندات تاریخی وجود دارد که می گویند «یا با ما هستید، یا باید بمیرید»! این نگاه آنها به صاحبخانه شان بود. صاحبخانه آمریکای امروز مردم بومی آمریکا بودند. در هالیوود چه تصویری از مردم بومی آمریکا که صاحب هزاره های تمدنی هستند، نشان می دهند؟ آنها را تبدیل به موجوداتی کردند که انگار روح ندارند و انسان هایی هستند که صاحب فکر و روح نیستند و شبیه حیوان هستند.
اوباما، یک دفعه آن اوایل ریاست جمهوری گفت ما آمریکایی ها باید بپذیریم ما مردم استثنائی نیستیم و مثل بقیه مردم دنیا هستیم. برای این که استثناگرایی در بنیان نگاه تمدنی آمریکا وجود دارد. شهردار سابق نیویوروک به ایشان اعتراض کرد که چه حرف غلطی بیان کردید! ایشان در ادامه مسیر این حرف را پس گرفت یعنی اوباما این حرف خودرا پس گرفت که نه، ما استثنائاتی داریم.
الگور که معاون اول بود دکترین کلینتون را ایشان در کتاب «تعادل زمین» تعیین کرد. نکته ای را مطرح می کند که امروز تخریب محیط زیست از هر نقطه ای به نقطه دیگر امکان دارد، اتفاق بیفتد. یعنی می گوید ما در یک اکوسیستم زندگی می نماییم.
این به چه معنایی است؟ در جمله بعدی می گوید تخریب محیط زیست در هر نقطه ای از جهان، تخریب محیط زیست آمریکا است. ادعای مالکیت جغرافیای جهان را با این نگاه می کند.
کسی که در این نگاه است مذاکره هم که می کند برای فرصت گیری برای سلطه است. به هر حال حضرت آقا مسیر روشن را بیان نمودند که باید قطع نظر از اینکه چه اتفاقی نسبت به تحریم می افتد، مدیریت کشور را به خصوص در حوزه اقتصادی انجام دهیم. اگر صورت گرفت که این حق مردم ایران است که تحریم از روی دوش آنها برداشته شود که تحریم یکی از غیرحقوقی ترین اتفاقاتی است که در عرصه بین المللی افتاده است.
- گفته بودید آمریکایی ها بیگانه هراسی را مقابل ژاپن شروع کردند و نتیجه این شد که پس از بمباران هیروشیما و ناکازاکی گفتند چرا کل ژاپن را بمباران نکردید. و گفتید بیشتر از جنگ اتمی جنگ فرهنگی بود که مقابل ژاپن شروع کردند.
در واقع الان آمریکایی ها همین کار را مدتی است با ما آغاز نموده اند. واقعاً اینها در عرصه رسانه ای بازنمایی می کنند که بمراتب قدرتمندتر از واقعیت است؛ چون واقعیت را شما در جامعه ای زندگی می کنید، ممکنست یکبار هم تجربه تلخ کنید، ولی در عرصه بازنمایی یک اتفاقی که رخ می دهد، «یکی مساوی همه» می تواند در عرصه قدرت رسانه ای اتفاق افتد.
به عبارت دیگر بن لادن برابر همه مسلمانان، داعش مساوی با همه مسلمانان، در بازنمایی هراسناک صورت می گیرد و اینها از دیگری هراسی چند هدف بنیادی دارند. یک هدفشان جداسازی است. می خواهند این جامعه را جدا کنند. هدف دیگرشان مشروعیت دادن به جنگ در شرایطی که ضرورت اقتضا کند، لزوماً نمی خواهند جنگ کنند ولی بستر گفتمانی و فکری جامعه را آماده می کنند که اگر جنگی اتفاق افتاد، مردم دنیا بگویند از دست اینها راحت شدیم.
نکته سوم، تقویت کسب وکار جنگ است. بالاخره آمریکایی که بزرگترین سهم را در تولید سلاح های نظامی دارد در کجا می تواند این سلاح ها را بفروشد؟ در شرایطی که مردم دنیا بترسند. یک دولت ضعیفی مانند عربستان را پیدا کنند که میلیاردی سلاح بخرد بجای اینکه محبوبیت جهانی در سطح جهان اسلام برای خود فراهم آورد نفرت جهانی را نسبت به خود بوجود می آورد.
- نام حرکت آمریکا در فضای مجازی استعمار مجازی است. ۹۵ درصد کاوشهای اینترنت با موتورهای جستجوگر آمریکایی انجام می شود و این به مفهوم دسترسی به آنچه مردم بدان فکر می کنند، است.
بله؛ این عنوان کتابی است که در سال ۸۹ در انتشارات امیرکبیر چاپ کردم که تحت عنوان «استعمار مجازی آمریکا» است. عرضم این بود که دو استعمار را در گذشته تجربه کردیم. استعمار اول سرزمین گشایی و گرفتن خاک ملت ها بود که فرانسه دو سوم آفریقا را مستعمره خودش کرد. وقتی در سرزمین ها گرفتار مشکل شدند، سراغ استعمار فرهنگی رفتند. دوره پسااستعمار اول با استعمار فرهنگی شروع شد، یعنی سبک زندگی آمریکایی را در جهان رواج دادند.
استعمار سوم گرفتن این فضای مجازی است. فضای مجازی، مجازی نیست؛ بلکه فضای واقعی است. پس اینها نهادهای بزرگ مجازی را در اختیار گرفتند. اولاً حکمرانی دست آمریکا است، دامنه ها توسط آمریکا ثبت می شود و به هیچ وجه این را قابل مذاکره نمی دانند. درباره مدیریت حکمرانی اینترنت امریکایی ها می گویند ما این را در ارتش ایجاد کردیم و بعد در فضای واقعی و عمومی وارد کردیم و این اختیار با ماست.
نهادهای قدرتمندی به وجود آمده است. گوگل با ۱۰۰ هزار دلار سرمایه در گاراژ خانهشروع شده و الان ارزش سهام و سرمایه آن یک تریلیون و چهارصد میلیارد دلار است. درآمد سال ۲۰۱۹ آن ۱۶۸ میلیارد دلار بوده است. به هر حال به تعبیر حضرت آقا، ما وارد دوره تمدنی جدیدی شده ایم. ما نمیتوانیم این عرصه را کنار بگذاریم و بگوییم نمی خواهیم از اینترنت استفاده نماییم یا شبکه ملی اطلاعات را مساوی با اینترنت ملی بگیریم؛ نه، باید از اینترنت و از این ظرفیت استفاده نماییم ولی باید چاره جویی های جدیدی نماییم.
- الان می توانیم این کار را انجام دهیم؟
اولاً باید دنبال ابرقدرت شدن در محیط مجازی باشیم. وجه قدرت در محیط مجازی، توان عملکردی است.
- یعنی باید بالاترین هدف را در نظر بگیریم.
اصلا مثال بزنم. در محیط مجازی یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون وب سایت داریم. اینها قدرتی ندارند. یکبار کسی شعار داده بود، هر بسیجی یک وب سایت! این غلط است. ما باید توانش زیاد، تراکنش بالا، تراکم داده ای بالا، با اتصالات گسترده در محیط مجازی بوجود بیاوریم.
۵/۴ میلیارد کاربر اینترنت، کاربر گوگل شده است. در حقیقت داده خودش را در اختیار او قرار می دهد. به لحظه گوگل اینها را ویرایش می کند و در ظرفیت های خودش اضافه می کند و بعد پیدا کردن الگوی سبک زندگی ایرانی برای جاهایی مثل گوگل، مثل آب خوردن است. فراوانی جستجوی اطلاعات، فراوانی خرید، سلائق فردی و... تماما در داده کاوی قابل بررسی است.
- حداقل مانند چین که می توانیم عمل نماییم.
بله.
- شما هم اشاره کردید می توان اینترنت دوم چین بود و اینترنت سوم می تواند ایران باشد.
بله. چین به سمت این رفت که بتواند دامنه دومی را بوجود آورد. دامنه دادن، یعنی زمین در اختیار گذاشتن. دامنه، زمین عملیات مجازی است. برخی شبکه ملی اطلاعات را اطلاع ندارند چه ظرفیت بزرگی برای سلامت و مدیریت صحیح جامعه است و فکر می کنند این شبکه ای است که می خواهد مردم را کنترل کند؛ نه، اینچنین نیست.
شبکه ملی اطلاعات تضمین کننده عملکردی ما در محیط مجازی است. اگر ما از بیرون تهدید شویم، بانکهای ما از کار می افتد. یعنی ATM بانک از کار می افتد ولی شبکه ملی اطلاعات همه داده های بانک کشور، همه داده های ثبت احوال کشور، همه داده های بزرگ کشور را روی خودش بارگذاری می کند و در هر صورت مشکلی برای ارتباطات خارجی ما پیش بیاید، برای مدیریت صنعت ما مشکلی ایجاد نمی گردد.
یک زمانی آمریکایی ها ۷۵ درصد میزبانی اطلاعات را در اختیار خودشان داشتند الان اینطور نیست و به ۴۵ درصد رسیدند. به مرور ملت ها و دولت ها هوشیار می شوند و میزبانی داده های ملی خودرا در اختیار کس دیگری قرار نمی دهند.
-الان توانائی وجود دارد که این کار را انجام دهند؟
قطعاً توانائی وجود دارد.
- پس همت وجود ندارد.
همت و شناخت وجود ندارد. به نظر من شناخت ما درباره فضای مجازی کم است. حتی شناخت دوستانی که در عرصه سیاستگذاری هستند، شناخت عمیق و دقیقی ندارند. ولذا خیلی مواقع مفاهیم ساده را جابجا بکار می برند. چرا بچه های ما وقتی می روند در مهم ترین کمپانی های دنیا مشغول به کار می شوند؟ در همین شرکت گوگل، بیش از هزار ایرانی مشغول بکار است.
حرف ما این است که ابتدا باید ۴ سکو در ایران شکل بگیرد. یک سکو برای وزارت بهداشت، وزارت آموزش عالی کشور، وزارت آموزش و پرورش و معاونت علم و فناوری بخاطر شرکت های دانش بنیان شکل بگیرد. وقتی اینها در یک مکان قرار گرفتند اپلیکیشن هایی را ایجاد نماییم تا بتواند مدیریت یکپارچه را برای ارائه خدمات بوجود آورد.
ما هنوز یک ایمیل ایرانی نتوانستیم درست نماییم. روی جیمیل و یاهو ایمیل می گیرند و متوجه نیستند داده ها را در اختیار آن شرکت قرار می دهند.
-نظر شما این بود که وزارت ارتباطات وزارت اینترنت شود؟
قطعاً باید یک تغییر پارادایم بدهیم.
- یعنی اسم به این اندازه مهم است؟
بله. چون الان چند درصد خدمات اجتماعی به فضای دوم منتقل می شود؟ هلند در سال ۱۹۹۴ وزیر اینترنت منصوب نمود. نخستین شهر مجازی هوشمند دنیا را در آمستردام شروع کردند.
الان در رتبه بندی ها نگاه می کنید اول هستند. بدنه کارشناسی دیگری را می طلبد. ما سیم وصل می کردیم و مخابرات بودیم. از مخابرات تغییر دکترین دادیم و به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات آمدیم. الان مالکیت داده های بزرگ، باید قانون داشته باشد و باید این قانون را ایجاد نماییم. یکی از بزرگترین ضعف های ما در حوزه قانونگذاری است.
- آقای عاملی با آلن گودمن دیدار داشته است؟
بله. وزارت علوم ما از هیئتی که به ایران آمدند، دعوت کرد و ۱۳ دانشگاه کشور بازدید کردند، همچون دانشگاه تهران. من هم عضو هیئت مدیره دانشگاه تهران بودم. واقعاً هم شناختی از این هیئت نداشتم.
ولی به عنوان هیئت خارجی که هیئت رئیسه با آنها ملاقات می کند، من هم ملاقات کردم. بیشترین انتقادات را درباره آمریکا به گودمن کردم. بعد هم عکسی گرفتند و کسی که در عرصه رسانه ای است و اخلاق رسانه ای را رعایت نمی کند، من را مساوی گودمن می کند و این کار خطایی است. از این کارها زیاد می نماییم.
- طرح دیگر، اعزام برخی از دانشجویان دانشگاه تهران برای تدریس زبان فارسی به امریکا بود.
این طرحیبود که واقعاً آن زمان شناخت نداشتیم. معاونت بین الملل دانشگاه تهران مدیریت کرد. ۳-۲ نفری که رفتند و ما متوجه مسئله شدیم، اعزام را متوقف کردیم.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب